سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 50
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 38184
کل یادداشتها ها : 28
خبر مایه

موسیقی


 زیر نور چراغ کوچه ، در باز شد.یک مرد روحانی و دونفر کت و شلواری بیرون آمدند.هنوز چند قدمی به طرف سر کوچه نیامده بودند که مرد روحانی احساس کرد انگار همراهانش سخن خصوصی با هم دارند. پس قدم هایش را تندتر کرد.ناگهان کسی از تاریکی صدا زد : ((استاد!))استاد به سوی صدا برگشت و گفت : ((جانم!))صدای شلیک تیری از تاریکی برخاست، خون در پیشانی استاد شتک زد و او بر زمین افتاد.... البته تیری که در آن نیمه شب از تاریکی شلیک شد نقطه ای بر پایان زندگی استاد مطهری نبود بلکه  آغازی دیگر در زندگی او بود...... امام او را پاره ی تن خود نامید و در عزایش اشک ریخت.در این روز فراوان بودند کسانی که به فکر فرو رفتند   : ((این مرتضی مطهری کیست که در سوگش مرد بزرگ و بردباری مانند امام خمینی چنین اشک می ریزد؟به راستی او کیست؟ و چگونه باید به این پایه رسید؟))  (منبع:کتاب استاد مطهری /محسن مؤمنی)  ***********************  ـ استاد؟ـ جانم؟ـ. ........صدای افتادن عینک روی زمین....و شکستنش....نه...... صدای گلوله بود..نه.. صدای....صدای شهادتین استاد بود.....نه... صدای بال های فرشتگان بود.....همان ها که برای استقبال از استاد آمده بودند..........به این جا که رسیدم اشک هایم تاب ماندن در چشم ها را نیاوردند.... و بر گونه لغزیدند...استاد را؟ آخر که دلش آمد؟ استاد؟!همان که اینقدر مهربان بود و دانا...؟ استاد را؟به آن عظمت و بزرگی ...شهید شد؟ خدای من! .....مصیبتی است ....مصیبتی است بی درمان.....استاد مهربان بود....مهربان...حتی با آن که گلوله برجان پر گهرش فشاند...((جانم...؟؟!!!!))
+ سلام دوستان .طاعاتتون قبو ل و التماس دعا.چندتا سوال که میخوام لطف کنید با دقت جواب بدید:1.به نظرشما حافظ قرآن کیه ؟.2شماچه تصوری درمورد یک حافظ قران دارید3.حافظ قرآن چه وظایفی در جامعه داره؟4.شما چه انتظاراتی از اونا دارید؟




+ یه امتحان خیلی مهم دارم التماس دعا


+ با سلام.بی صبرانه منتظر شنیدن انقاداتتان در مورد متن هام هستم.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ